آموزش های جامع فلش ( فلاش ) و فروشگاه محصولاتalphapack

آموزش مختلف موضوعات فلش ( فلاش ) و جوک و طنز و زمینه های مختلف کامپیوتری

آموزش های جامع فلش ( فلاش ) و فروشگاه محصولاتalphapack

آموزش مختلف موضوعات فلش ( فلاش ) و جوک و طنز و زمینه های مختلف کامپیوتری

ریشه ضرب المثل ایرانی: سگ نازی آباد


افرادی که ناسپاسی کنند و نسبت به کسانی که حق و دینی از آنها بر عهده داشته باشند .

حق نمک و زحمت را به جای نیاورند سهل است بلکه در مقام ایذا و اضرار مخدمان و ذوی الحقوق بر آید چنین افرادی را به سگ نازی آباد تشبیه و تمثیل کرده می گویند:« فلانی سگ نازی آباد است . نه غریبه می شناسد نه آشنا.» ضرب المثل سگ نازی آباد مربوط به چهل پنجاه سال پیش است که نازی آباد هنوز صورت شهری و آبادی به خود نگرفته سلاخ خانه یا به اصطلاح امروزی کشتارگاهش مورد تو جه و اعتنا بوده است که صد ها سگ در اطراف و جوانب سلاخ خانه با زوائد و پس مانده لاشه های گاو و گوسفند تغذیه می کردند بدون آنکه ساکنان محدوده کشتار گاه را از نزدیک ببینند و آشنا را از بیگانه و دوست را از دشمن تشخیص دهند.

نه غریبه می شناختند و نه آشنا، به روی همه پارس می کردند و نیش دندان نشان می دادند تا به حدی که عمل غریزی آنها البته به غلط و اشتباه به حف ناشناسی و بیوفایی و ناسپاسی تلقی گردید و صورت ضرب المثل یافت.

http://farsibooks.ir/

استخراج فایل swf کد شده توسط Mochimedia

iflashlord.com

شاید شما هم با وب سایت mochimedia و خدمات آن آشنا باشید و شاید بارها بازی هایی که توسط این شرکت کد شده اند را دیده باشید ، بازی هایی که با متد mochimedia انتشار داده می شوند در ابتدا آنها یک نوار بارگزارنده که در کنار آن یک نماد قفل می باشد نمایش داده می شود و در این زمان در صورتی که کاربر به اینترنت متصل باشد یک تبلیغ به نمایش در می آید و در ضمن بعد از بازگزاری شدن هم مدت کوتاهی مکث برای دیده شدن تبلیغ مربوطه ایجاد می شود و نکته مهم تر این که کد و محتوای اصلی بازی شامل کدها و تصاویر ، اشیاء و تمامی مواردی که در فلش به کار گرفته شده است را با متدی خاص و قدرتمند توسط mochimedia محافظت می شوند. حال شاید بهتر باشد بگوییم محافظت می شدند!

حال برنامه ای که هم اکنون با نام MochiDecrypt در اختیار دارید (که بخشی از یک نرم افزار دیکامپایلری می باشد که در آینده منتشر خواهد شد) به شما این امکان را می دهد که این قفل را بشکنید و به منبع اصلی و در واقع فایل swf اصلی دسترسی پیدا کنید!

این نرم افزار در حال حاضر مانند یک ابزار کمکی برای دیکامپایل  (Decompile) کردن فایل های قفل شده با متد فوق الذکر می باشد و به شما فایل Swf اصلی را ارائه می دهد که توسط هر برنامه دیکامپایلری قابل دیکامپایل شدن هست!

رابط کاربری GUI برنامه بسیار ساده کار شده است ، تنها کافیست که فایل خود را Drag کنید و در محیط برنامه Drop کنید تا برنامه قفل فایل را شکسته و فایل اصلی را استخراج کند و در اختیار شما قرار دهد ، فایل استخراج شده در کنار فایل اصلی ذخیره شود. در ضمن با راست کلیک و انتخاب گزینه Browse File هم می توانید فایل مورد نظر خود را انتخاب نمایید.

توجه داشته باشید این برنامه تنها بخشی از برنامه اصلی در حال ساخت می باشد ، برنامه ای که در دست ساخت هست تعداد زیادی از متدها امنیتی موجود را می شنکد!! این برنامه و برنامه نهایی به صورت رایگان منتشر خواهد شد.

در صورتی که شما هم به روشی برای شکستن قفل های امنیتی در فلش دست پیدا کرده اید می توانید تجربه شخصی خود را با بنده برای گسترش بیشتر به اشتراک بگزارید.

در برنامه نهایی تا به حال روی بیش از ۴ – ۵ متد که تا به حال تقریبا بازگشت و شکسته شدن آنها غیر ممکن بود! ، کار شده و در حال کار می باشد تا در نهایت برنامه ای بسیار قوی در اختیار شما دوستان قرار داده شود.

ادامه مطلب ...

ویندوز 1 تا ویندوز8 به روایت تصویر

An interesting visual comparison between the look of Windows 1.0 and Windows 8.

خاطره ای از استاد دکتر شفیعی کدکنی



خاطره ای از استاد دکتر شفیعی کدکنی


چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا" رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد ما بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.
استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا".

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!
استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.

استاد 50 ساله‌مان با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ای که به تن داشت، گفت:
حالا که تونستید من رو از درس دادن بندازید بذارید خاطره ای رو براتون تعریف کنم.

"من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل "ماش پلو" که شب عید به شب عید می خوردیم بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.

استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دونم بچه ها شما هم به این پی بردید که هر پدر و مادری بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن ها نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...

اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیارم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق، هق مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...استاد حالا خودش هم گریه می کند...

پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می گفت آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیذاره ما پیش بچه ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت: خانم نوه هامون تو تهران بزرگ شدند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما ...

حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های بابام رو از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه های پدرم و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی، همراه بابا بود بوسیدم.

آن سال همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی "عمو" و "دایی" نثارم می کردند.
بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی داد به مامان.

اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم اتاقش، رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زوار درفته گوشه اتاقش درآورد و داد به من.

گفتم: این چیه؟
"باز کن می فهمی"
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
این برای چیه؟
"از مرکز اومده؛ در این چند ماه که اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."

راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه،
فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید 1000 تومان باشه نه 900 تومان!

مدیر گفت از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه اما در هر صورت گفت از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.

روز بعد تا رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتنت استعلام کردم، درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان، اون کسی که بسته رو آورده صد تومانش را کِش رفته بود که خودم رفتم ازش گرفتم اما برای دادنش یه شرط دارم...

"چه شرطی؟"
بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده دار است.

***
استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند جواب این سوال آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت:
"به آقای مدیر گفتم هیچ شنیدی که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران به آن ها پاداش می دهد؟"

ورشکستگی دیجی نوتار

پس از اینکه فردی توانست از جانب شرکت دیجی‌نوتار اقدام به صدور گواهینامه‌های SSL جعلی برای صدها وب‌سایت از جمله گوگل و سازمان جاسوسی ایالات متحده نماید، اکنون این شرکت هلندی رسما اعلام ورشکستگی کرده است.
VASCO Data Security که در اوایل سال جاری دیجی‌نوتار را خریداری کرده بود اعلام نموده است که دیجی‌نوتار به صورت داوطلبانه درخواست ورشکستگی را روز دوشنبه به دادگاه هلند تقدیم نموده است.
البته این خبر نبایستی زیاد باعث تعجب شود. پس از آن اتفاق مهلکی که برای دیجی‌نوتار رخ داد، شرکت، فروش گواهینامه‌های دیجیتیالی خود را متوقف ساخت و بدین ترتیب درآمد VASCO Data Security که دیجی‌نوتار را ژانویه امسال ۱۲٫۹ میلیون دلار خریداری نموده بود به حداقل رسید.

دادگاه برای این منظور، یک هیئت و یک قاضی را برای انجام فرآیند منصوب خواهد نمود. هیئت زیرنظر قاضی کار خود را آغاز کرده و پاسخگوی اجرای روند و انحلال دیجی‌نوتار است. هیئت، گزارش خود را به قاضی ارایه می‌دهد و انتظار می‌رود گزارشاتش برای عموم در دسترس باشد تا به عنوان منبع اطلاعاتی برای طلبکاران و سهام‌داران مورد استفاده قرار گیرد.
مدیرعامل VASCO ضمن اینکه از این عمل لازم، یعنی اعلام ورشکستگی دیجی‌نوتار، اندوهگین بوده، عنوان می‌کند: «می‌خواهیم به مشتریان و سرمایه‌گذارانمان یادآوری نماییم که این اتفاق در دیجی‌نوتار به فناوری مورد استفاده در VASCO ضربه‌ای نزده است. ساختار فنی مورد استفاده در دیجی‌نوتار و VASCO کاملا جدا باقی مانده‌اند.» آقای Hunt می‌گوید در آینده نزدیک نیز هیچ برنامه‌ای برای ورود به این بخش ندارد.
هکری که پاسخگویی حمله به دیجی‌نوتار را پذیرفته است، خود را شخص ۲۱ ساله ایرانی معرفی نموده که به صورت فردی فعالیت می‌کند. این هکر به صادرکنندگان گواهی دیجیتال دیگری نیز حمله کرده بود، اما این اولین موردی است که نتایج تجاری به بار آورده است.
اخیرا GlobalSign یکی دیگر از صادرکنندگان بزرگ گواهینامه دیجیتال، به مسایل امنیتی، البته نه به بزرگی دیجی‌نوتار، برخورده است.
هکر ایرانی می‌گوید سیستمی شکست‌ناپذیر را برای جایگزینی با گواهینامه‌های SSL توسعه داده است. او می‌گوید: «اگر کشورم از حق برابری همانند ایالات متحده آمریکا در کنترل ایمیل‌ها برخوردار گردد، ممکن است که سیستم رمزگذاری عالی و شکست‌ناپذیرم را برای جایگزینی با سیستم صدور گواهی SSL به اشتراک گذارم.»