آموزش های جامع فلش ( فلاش ) و فروشگاه محصولاتalphapack

آموزش مختلف موضوعات فلش ( فلاش ) و جوک و طنز و زمینه های مختلف کامپیوتری

آموزش های جامع فلش ( فلاش ) و فروشگاه محصولاتalphapack

آموزش مختلف موضوعات فلش ( فلاش ) و جوک و طنز و زمینه های مختلف کامپیوتری

خداوند

مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت
که به چوپان پیری برخورد
غذایش را ...با او تقسیم کرد
و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند
بعد صحبت به وجود خدا رسید
مرد گفت :
اگر به خدا اعتقاد داشته باشم
باید قبول کنم که آزاد نیستم
و مسوول هیچ کدام از اعمالم نیستم
زیرا مردم می گویند که او قادر مطلق است
و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد
چوپان زیر آواز زد
و پژواک آوازش دره را آکند
بعد ناگهان آوازش را قطع کرد
و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کس
صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید
و به سوی آن دو بازگشت
سپس چوپان گفت:
زندگی همین دره است
آن کوهها، آگاهی پروردگارند
و آوای انسان، سرنوشت او
آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوییم
اما هر کاری که می کنیم
به درگاه او می رسد
و به همان شکل به سوی ما باز می گردد  

... پائولو کوئلیو

آموزش jquery قسمت دوم

 jquery tutorial2 آموزش jQuery بخش دوم: سلکتورها

در بخش اول آموزش jQuery درمورد خوبی ها و بدی های جی کوئری گفتیم و یادگرفتیم که چطور از این کتابخونه جاوا اسکریپت استفاده کنیم. + با Syntax جی کوئری آشنا شدیم و چند تا selector رو آزمایش کردیم.

امروز در بخش دوم آموزش ، با سلکتورهای jQuery  آشنا میشیم.

سلکتور همونطور که از اسمش پیداست برای انتخاب کردن المنت ها (جهت اعمال کد روی اون‌ها) استفاده میشه. برای انتخاب یه عنصر HTML هم میتونیم به صورت مستقیم اونو فراخوانی کنیم

(صدا زدن با کلاس ، ID ، نام تگ و یا “this”) که در بخش اول آموزش jQuery چند نمونه دیدیم ؛ هم میتونیم از روش های

خاص‌تری مثل روش‌های زیر استفاده کنیم:



ادامه مطلب

عـــــــــشق

 خواب دیدم خوابِ یک رویای خوش
 خواب آن زیبا رخِ معشوقه کش
 در همان دم خوابِ من تعبیر شد
 عشقِ من پیروز بر تقدیر شد
 با خدا گفتم که این تقدیر چیست
 مردمت را زین سخن تعبیر چیست
 گفت من تقدیر را رد کرده ام
 من خدایم، کِی به کی بد کرد ه ام
 یأسِ هرکس، خود همان تقدیرِ اوست
 دوست آخر، کی کند تخریبِ دوست
 این سخن آمد ز مخلوقانِ سُست
 باید این تقدیر را از صحنه شُست
 هر کسی تقدیر او را رهبرست
 همچو سنگی گوشه ی یک مَعبَر است
 سنگ را شاید به منظوری بَرَند
 سُست مخلوقان ز سنگی کمترند

عقبت امر

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد

درختی که در عاشورا خون می گرید


درخت خونبار زرآباد در منطقه الموت استان قزوین همه ساله در روز عاشورا عصاره ای تراوش می کند که مانند خون سرخ رنگ است آنچنان که گویی در عاشورا عزادار حسین(ع) است.

به گزارش خبرنگار مهر، در منطقه الموت شرقی استان قزوین در روستای زرآباد درخت چنار قدیمی و تنومندی وجود دارد که با اتفاقی نادر موجب شده تا همه ساله در ماه محرم کانون توجه خیل عزادران حسینی باشد.
درخت زرآباد که به درخت خونبار زرآباد شهره یافته سالهاست که در کنار امامزاده ای قرار دارد و سحرگاه روز عاشورا از تنه آن صمغی به مانند خون جاری می شود که حیرت همگان را برانگیخته است.




نکته جالب این که ماه های قمری که سالانه 10 روز جلو حرکت کرده و تغییر می کند هیچ تغییری در این رخداد نداشته و جاری شدن خون هماهنگ با تقویم ماههای قمری تغییر می کند.

این درخت با 10 متر قطر و 30 متر ارتفاع دارای قداست خاصی در بین اهالی روستای زرآباد است و هر ساله به محل تجمع زوار و عاشقان اهل بیت تبدیل می شود.

بقعه مطهر حضرت علی اصغر فرزند بلا فصل امام موسی کاظم(ع) و درخت چنار مقدس روستای (زرآباد) در استان قزوین همه ساله میزبان خیل عظیمی از زائران و مشتاقانی است که برای زیارت و عزاداری گرد هم می آیند.

طبق یک سنت دیرین هر ساله مردم روستای زرآباد و هزاران زائر در قالب دسته های عزاداری، شب عاشورا گرداگرد درخت چنار خونباری که در صحن این امامزاده روییده حلقه زده و ضمن عزاداری و سینه زنی در اولین دقایق صبحگاه عاشورا شاهد چکیدن مایعی سرخ فام از شاخسار این درخت می شوند.

به اعتقاد اهالی این روستا و طبق روایات سماعی و نقل شده از گذشتگان، درخت کهنسال و مقدس زرآباد در روز عاشورای 61 هجری که شهادت امام حسین (ع) به وقوع پیوست و خون مقدس حضرتش دشت کربلا را گلگون کرد، میزبان یکی از مرغانی بود که از سوی خداوند مأمور شده بودند تا با آغشته کردن خود به خون سیدالشهدا پیام سرخ شهدای کربلا را به سراسر جهان برسانند و یکی از آن مرغان به این دیار آمده و با پرهای خونین خود بر روی شاخسارهای درخت چنار(روستای زرآباد) نشسته و از آن پس در روز عاشورا این خون در سوگ آن حضرت جاری می شود.

برای گفتگو با مدیر حوزه علمیه استان قزوین در این خصوص به محل حوزه رفتیم و سئوالات خود را از این روحانی پرسیدیم.

حجت الاسلام سد موسی ابراهیمی به خبرنگار مهر اظهارداشت: شهرت درخت زرآباد همگانی است و مردم استان قزوین و بسیاری از مناطق ایران با این رویداد نادر آشنا هستند و ماه محرم افراد زیادی از اقصی نقاط ایران به این منطقه می آیند تا خود از نزدیک شاهد این رویداد عجیب باشند.



مدیر حوزه علمیه استان قزوین تصریح کرد: گاهی مردم شاخه ای را که خون از آن می چکد می شکنند که بعد از مدتی شاخه خشک شده را به عنوان تبرک نگه میدارند و به دیگران می دهند.

وی افزود: مرحوم آیت الله مظفری در کتاب ایضاءالجنه در خصوص نجاسات آورده که برخی خونها نجس نیست که به خون تراوش شده از درخت زرآباد اشاره دارد که پاک است.

حجت الاسلام ابراهیمی یادآورشد: من شنیده ام که گروهی از محققان خون این درخت را آزمایش کرده اند و در آن RH و خاصیت خون را تائید کرده اند و به نقل از فرزند آیت الله زرآبادی هم نقل شده که پدر مرحومشان در روز عاشورا در این روستا حاضر می شوند و شاخه ای می شکند و خون جاری می شود و آیت الله زرآبادی می گویند عاشورا در عاشورا
شد و مردم ابراز احساسات می کنند.

وی در خصوص احتمال خرافه بودن این موضوع گفت: من اعتقاد ندارم که خرافه است زیرا با استناد به روایاتی که گفته شده بعد از عاشورا اگر سنگی برداشتید و خون جاری شد تعجب نکنید این موضوع جای تامل دارد.

ابراهیمی تصریح کرد: آنچه موجب شگفتی است آن که با تغییر فصول و در زمستان و تابستان و پائیز این رویداد همچنان در روز عاشورا در همان زمان مقرر به وقوع می پیوندد که علم قادر به پاسخگویی به آن نیست.

درخت زرآباد خون می گرید

محمد جواد حضرتی، مدیر بنیاد ایران شناسی استان قزوین هم در این باره به خبرنگار مهر گفت: آنچه مشاهده شده این است که در همه فصول با توجه به گردش ماه قمری که برخی اوقات محرم در زمستان واقع شده نیز این اتفاق افتاده و موجب شگفتی شده است.

وی گفت: معمولا تراوش شیره و صمغ درختان در فصل گرم سال رخ می دهد اما آنچه در خصوص این درخت مشاهده می شود چیزی خارج از عرف طبیعت و متفاوت با امور جاری است.

این شاعر، محقق و پژوهشگر استان یادآورشد: بزرگان مذهبی هم از قرن 11 به این موضوع توجه جدی داشته اند و دانشمندان دوره صفوی به بعد و نیز دوره قاجار این مسئله رایج بوده ودر دوره معاصر هم شهید دستغیب از آن یاد کرده است.

حضرتی بیان کرد: اعتقادات و باورهای مردم هم قابل توجه است و در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی از تمامی نقاط الموت، استان قزوین و سایر استانهای کشور و از سالهای اخیر شاهد حضور علاقمندان از کشورهای پاکستان، کویت، بحرین هم هستیم که با حضور در این منطقه و در کنار درخت خونبار زرآباد عاشقانه عزاداری می کنند.

وی گفت: معمولا مردم بعد از نماز مغرب و عشاء در دسته های عزاداری و سینه زنی به این مکان می آیند و وارد محوطه امامزاده شده و در قسمت غربی درخت که میدان وسیعی است حلقه می زنند و تا نزدیک سحر به گرد درخت گردش کرده و سینه زنی می کنند.

حضرتی اظهارداشت: خروج خونابه سرخ رنگ از زمان سحرگاه روز عاشورا تا عصر اتفاق می افتد و عکسهای مستندی از این واقعه گرفته شده که بیانگر این رخداد نادر است.

مدیر بنیاد ایران شناسی استان قزوین تصریح کرد: برخی از عزاداران مایع سرخ رنگ خارج شده از درخت را با خود به عنوان تبرک می برند و گاهی دیده شده خونابه چکیده در برگ درخت که توسط مردم به تبرک برده شده پس از خشک شدن منقش به نام پنج تن آل عبا شده که موجب شگفتی بیشتر مردم شده است.

حضرتی هم از تائید برخی کارشناسان پس از آزمایش این ماده خون رنگ تراوش شده از درخت زرآباد مبنی بر داشتن خاصیت خون و RH خون خبر می دهد و می گوید: خروج این مایع سرخ رنگ که گاهی کم و گاهی زیاد است همه ساله اتفاق افتاده و علمای متعددی مانند آیت الله زرآبادی، علامه سید ابراهیم حجازی آن را تائید کرده اند.

این محقق و پژوهشگر همچنین تصریح کرد: در این محوطه درخت اصلی چنار با بیش از یک هزار سال قدمت وجود داشته که از پاجوش های آن درخت فعلی که حدود 500 سال قدمت دارد شکل گرفته و سربرآورده است.

وی گفت: باید به اعتقادات دینی مردم احترام گذاشت و بهترین راه قضاوت حضور در این منطقه و مشاهده عینی این واقعه نادر و شگفت است.



حضرتی در مورد درخت خونبار زرآباد یک رباعی نیز سروده است که به عنوان حسن ختام گفتگو برای ما قرائت کرد.

این سبز که سرخ در زرآباد به پاست
آیینه ای از حسین در عاشوراست
این سرخی جاری شده از هر رگ برگ
کی اشک چنار باشد این خون خداست

همه ساله خیل عظیمی از جمعیت برای زیارت به این امامزاده می آیند که تعداد زیادی از آنان خود را در روز تاسوعا به این جا می رسانند تا در روز موعود یعنی صبح عاشورا، شاهد چکیدن قطرات خون از شاخسار این درخت باشند.

این اتفاق عجیب، عبرت آمیز و معنوی از زمانهای بسیار دور به صورت منظم ادامه داشته و تنها در صبح عاشورا اتفاق می افتد و هزاران زائری که نظاره گر این واقعه هستند، سفیرانی تلقی می شوند که دیگران را نیز ترغیب به آمدن و زیارت درخت می کنند.

این امامزاده واجب التعظیم نیز طبق شجره نامه معتبر، فرزند امام موسی کاظم (ع) است و صاحب کراماتی نیز می باشد.

برخی از محققان نیز معتقدند که شهرت این درخت خونین در دوران پادشاهی سطلان حسین صفوی به حدی رسیده بود که افراد متعددی جهت تحقیق و تفحص در صحت و سقم آن به این منطقه آمدند.

از جمله این افراد می توان به رساله چنار خونبار میرزا قوام الدین محمد بن حسینی قزوینی، مخزن البکاء اثر ملا محمد صالح برغانی، کتاب کرامات اثر سید موسی زرآبادی، مقتل سفینه النجاه اثر ابن علی شیرازی، نفایس الاخبار واعظ اصفهانی، رساله چنار خونبار میرزا رضا کامل حسینی قزوینی و منتخب التواریخ محمد هاشم خراسانی، اشاره کرد.

هم چنین شیخ مجتبی قزوینی در کتاب بیان الفرقان، نمازی شاهرودی در مستدرک سفینه البحار، شهید محراب آیت الله دستغیب در داستان های شگفت و مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در حاشیه عروه الوثقی به این درخت اشاره ای داشته اند.

درخت زرآباد با ثبت عکس، جهانی شد

مجید نورالله پور هنرمند عکاس قزوینی با بیش از 26 سال سابقه در کارهای هنری و عکاسی حرفه ای از کسانی است که با ثبت تراوش خونین درخت زرآباد باورها را واقعی کرد و به آوازه این درخت کمک شایانی کرد.

از نورالله پور پرسیدیم چگونه این واقعه را ثبت کردی و این عکاس حرفه ای پاسخ گفت: تا کسی این واقعه را از نزدیک نبیند باور نخواهد کرد و من هم سال اول که برای ثبت این رخداد به زرآباد رفتم به قدری شیفته شدم که 10 سال متوالی برای ثبت این واقعه حاضر شدم و هر بار عکسی متفاوت گرفتم که تاثیر گذار بود.

وی افزود: در سال اول چهار قطعه عکس شاخص، سال دو و سوم هر بار شش قطعه عکس گرفتم که در آلبوم نفیسی توسط میراث فرهنگی چاپ شد و به 42 کشور جهان ارسال شد.

نورالله پور تصریح کرد: این واقعه از غروب تاسوعا تا عصر عاشورا رخ می دهد و برای کسانی که در قبول آن تردید دارند تنها می توانم بگویم یک بار در عاشورا به این روستا بروند و خود قضاوت کنند.

روستای زرآباد در 85 کیلومتری شمال قزوین در منطقه الموت شرقی واقع شده است و ایام تاسوعا و عاشورای حسینی فرصت مناسبی است تا علاقمندان با حضور در این روستای زیبا ضمن شرکت در عزاداری پر شور شیفتگان حسینی در این منطقه از نزدیک درخت خونبار زرآباد را مشاهده و خود قضاوت کنند.