آموزش های جامع فلش ( فلاش ) و فروشگاه محصولاتalphapack

آموزش مختلف موضوعات فلش ( فلاش ) و جوک و طنز و زمینه های مختلف کامپیوتری

آموزش های جامع فلش ( فلاش ) و فروشگاه محصولاتalphapack

آموزش مختلف موضوعات فلش ( فلاش ) و جوک و طنز و زمینه های مختلف کامپیوتری

طنز سوال های رایانه ایی

 

111 copy طنز / سوالهای رایانه ای / سری اول

 

ساده ترین تعریف رایانه چیست؟

جواب :رایانه یعنی سرگرمی!

————————–

نیروی شکوفا کننده شخصیت و بزرگی افراد در چه چیزی نهفته است؟

جواب: نه پول و ثروت و سیستم فرد، بلکه توانایی وی در برنامه نویسی بزرگی او را نشان می دهد!

————————–

موثرترین ابزار جهت غلبه بر سستی وبی حالی کدام است؟

جواب : رایانه!

————————-

چگونه می توان به صورت کارامد و اثر بخش از رایانه استفاده نمود؟

جواب: رایانه در صورتی که با عقل هدایت گردد به تمام کارهای دیگر فرماندهی خواهد کرد!

————————–

به کمک ….. و ….. با سستی و بدبختی بجنگید.

جواب: رایانه و برنامه نویسی!

————————-

آیا می توان مشخصات  سیستم را بر وفق مراد خود نمود؟

جواب:دنیا به حرف کسی گوش می دهد که دارای پول کافی است و می داند چه سیستمی مورد نیازش است!

 

غرور بیجا

یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد.
در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد.
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت:
 “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت،
که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!”

به مناسبت ازدواج علی و فاطمه

امروز سالروز ازدواج دو انسان بزرگی است که چون دو دریا در هم متلاقی شدند و بهترین سمبل یک خانواده ی خدایی و موفق را ساختند . بهترین راه برای داشتن یک ازدواج صحیح و نحوه ی ارتباط مناسب باهمسر ، الگو قرار دادن این بزرگواران است.

امروز !!! سالروز ازدواج مولا علی (ع) است.

خلاصه علی که زیاد تعریفش رو شنیدیم خیلی بزرگه ولی خوب امثال منی که کوچیک هستیم زیاد برامون فرقی نمی کنه که اون چقدر بزرگه محدوده دیده ما کمه حالا اون هر چقدرم بزرگ باشه ما محدوده خودمون رو با زحمت می تونیم ببینیم دیگه چه برسه به دو فرسخ دور تر این یک نگاهه ولی زیاد درست نیست چرا اینجوری به قضیه نگاه کنیم ما میگیم یا علی که دستمونو بگیره محدوده دیده ما رو وسیع تر کنه تا فهم و درک و شعورمون بره بالا بتونیم محدوده های وسیع تر رو هم درک کنیم اینم یک نگاه ولی اینکه کدوم نگاه رو انتخاب کنیم در محدوده اختیار خودمونه زرنگ و تنبل - مومن و لا ابالی ولی بازم به نظرم این دوتا دیدگاه اشتباهه آدم یک محدوده قابل دید داره که الان در اون وضعیت قرار داده و یک محدوده وسیع تر که محدوده قابل رشدشه پس انسان باید از زندگی بزگانی مثل علی و فاصمه (ص) درس بگیره و اون محدوده قابل رشدش رو پوشش بده تا خدا ازش راضی بشه ؟ خدا راضی بشه که چی بشه ؟! آره یک حسی درون انسانه که دوست داره خدا ازش راضی باشه جالبه ها ... ولی فک نکنم کسی بتونه بعد از اینکه خدا از آدم راضی شد چی می خواهد بشه؟!