آموزش مختلف موضوعات فلش ( فلاش ) و جوک و طنز و زمینه های مختلف کامپیوتری
درباره من
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
در به سوی وبلاگ و وبلاگ نویسی باز شد
دوستان من این وبلاگ رو شروع کردم چون فکر کردم می تونه مفید باشه برای همین اگه جایی از فلش مشکلی داشتید مطرح کنید آموزشش رو بزارم
ادامه...
مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت که به چوپان پیری برخورد غذایش را ...با او تقسیم کرد و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند بعد صحبت به وجود خدا رسید مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسوول هیچ کدام از اعمالم نیستم زیرا مردم می گویند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد چوپان زیر آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کس صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید و به سوی آن دو بازگشت سپس چوپان گفت: زندگی همین دره است آن کوهها، آگاهی پروردگارند و آوای انسان، سرنوشت او آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوییم اما هر کاری که می کنیم به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز می گردد
سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی داری