راستش داشتم تو این آرشیو های قدیمی پرسه می زدم به یک شعر جالب برخوردم براتون گذاشتم استفاده کنید
گل هام گل آفتابگردون می ترسه دلم از بارون
یارب تو شب مهتابی لیلا را نگیر از مجنون
عزیزم از تنهایی دل عاشق پر درده
مثل ابرا سرگردون یه شهاب شبگرده
مثل ابرا سرگردون دو تا چشمام پر بارون
توی دستامم می خشکن گل های آفتابگردون
بازم امشب مهتاب دل تنگم بی تابه
می بینه ماه از اون دور چونکه عاشق بی خوابه
عزیزم فردا دیره بیا امشب یادم کن
شبا هر شب زندونی سحرا آزادم کن
لالااا لی لالااا لی لالالاااا
سلام،
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://fa.chonoo.com
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارندهای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار میدهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده میکنید، ممنون.
موفق باشی...
شما می توانید به صورت رایگان آگهی تبلیغاتی خود را اعم از معرفی سایت یا هرچیز دیگری تنها با یک ایمیل در صفحه ی اول سایت آگه قرار بدهید
www.aagah.com
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
... یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
... یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم