دل من هیچ ز اسرار جهان در بر خود دوش نداشت
چون که تیغ جهش و عشق تو بر گوشه ی آن پیدا شد
دل من عاشق شد دل من عاشق و شیدا ست ولی تو
به نظر گاه نگاهت نکنی در برش ای دوست نظر وای چرا؟
من که دیوانه شدم در ره او حال چه باید بکنم با که گویم
روش و عشق خودم را به چه آیین به رخ یار کشانم که خودم هیچ ندانم
مردی و مردانگی هایی کنم تا او نرنجد به هر کنجی رسم
یا به هر معبر به هر جایی رسم یاد تو را در دل کنم باز
من از عشقت جهانی را کنم دیوانه و خود برگدم به کویت
بیا یک شب به عهد عشق دیرین به مستی های هر روز شیرین
دل ما را جوان کن؟ ز اسراری به احوالی دگر کن بیا ما را دگر کن؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بیا باهم لینک کنیم اگر میخواهید مرا به اسم "بلخ ژورنالیزم لینک کنید" بعد خبر دهید تا شمارا که به هرنام میخواهید لینک کنم با این کار آمار بازدید خود را افزایش دهید واز جدید ترین خبرهای جهان وافغانستان وایران به زبان دری وانگلیسی باخبر شوید