منتظران مشتاق دیدار تو اند پس کی می آیی تا جهانی که در تاریک ترین سیاهی ها و برباد رفته ترین عدالت ها استوار شده را در هم شکنی و جهانی ایجاد کنی که هر گوشه آن دم از خدا ، عشق ، درستی بزند و هرکسی خود بهترین اعمال را بشناسد و لی :
دوست داشتم عشق را معنا کنم
بر سر راهت نشینم بی سبب غوغا کنم
دوست داشتم مهرت به دل می داشتم
دوستدارانت همی دوست خویش می داشتم
این چه گفتم از من است این عیب ها
دوست داشتم عیب ها را بی سب معنا کنم
هر دلی و دیده ایی را دل آرامی بود
بهر این دل هر نفس او را دلارامش کنم
(اگه قافیه نداره به بزرگی خودتون ببخشید)